بحران بیپدری در جهان
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۱۱۷۰۹
اگر پدر در خانواده نباشد چه آثاری خواهد داشت؟ با بررسی آمار و پژوهشهای جهانی تلاش داریم به این پرسش، پاسخ دهیم. بیشتر آمار و پژوهشهای بررسی شده در این نوشتار مربوط به کشور آمریکاست. بیش از ۸۰ درصد خانوادههای تک والد توسط مادران اداره میشود و به نوعی آمارهای مربوط به خانوادههای تک والد را میتوان به خانوادههای بیپدر هم نسبت داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بی پدری احتمال فقر را چهار برابر میکند. وقتی احتمال ابتلا به فقر افزایش یابد آثار متعدد دیگری نیز در پی خواهد داشت. مانند عدم مهارت آموزی یا عدم امکان ایجاد ارتباط شغلی با دیگران و ... . ۹۰ درصد از کودکان بی خانمان و فراری در خانوادههای بیپدر بزرگ شدند. ۶۳ درصد از خودکشیهای نوجوانان مربوط به کسانی است که پدر نداشتهاند. ۸۵ درصد کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلالهای رفتاری از خانههای بدون پدر بودهاند.
کودکان بدون پدر ۱۰ برابر بیشتر در معرض مصرف مواد مخدر و الکی هستند. در واقع ۷۱ درصد از کودکانی که دچار مصرف مواد مخدر و الکل هستند در خانههای بدون پدر بودهاند. بیش از ۷۰ درصد از کودکانی که ترک تحصیل میکنند، بیپدر هستند. نداشتن پدر سبب افزایش دو برابری احتمال ابتلا به چاقی میشود. پژوهشگران معتقدند روش تربیتی که با حضور پدر در خانواده اجرا میشود باعث افزایش آمادگی جسمانی فرزندان میشود.
در آمریکا بیش از ۸۰ درصد خانوادههای تک والد توسط مادران اداره میشود.
کودکان خانوادههای تک والدی دو برابر بیشتر از کودکانی که با یک والد زندگی میکنند از مشکلات روانی رنج میبرند. در پژوهشی نشان داده شده حتی اگر وضعیت درآمد خانوار و وضعیت افسردگی والد کنترل شود، باز هم احتمال ابتلا به اختلالهای اخلاقی کودک با تک والد ۵ برابر بیشتر از حالت زندگی کودک به همراه دو والد است.
۸۵ درصد از جوانان زندانی از خانوادههای بیپدر هستند. احتمال زندانیشدن کودکان بدون پدر ۲۰ برابر بیشتر و احتمال بروز رفتار خشونتآمیز ۱۱ برابر بیشتر از کودکان خانوادههایی با دو والد است.
بیپدری نیز ارتباط مستقیمی با بارداری و فعالیت جنسی نوجوانان دارد. حدود ۷۰ درصد از بارداریهای نوجوانان از سوی زنانی است که در خانههای بدون پدر بزرگ شده و همین زنان نرخ سقط جنین بسیار بالاتری نسبت به زنانی دارند که توسط پدر و مادر بزرگ شدهاند؛ و بسیاری از آثار دیگر.
طبق آمار ۲۳ درصد از کودکان آمریکا (از هر چهار کودک یک کودک) بدون پدر، بزرگ میشوند. در انگلیس اوضاع وخیمتر بوده و ۳۳ درصد کودکان، بدون پدر، بزرگ میشوند. در فرانسه، کانادا و آلمان به ترتیب ۲۳، ۱۵.۶ و۱۳ درصد کودکان در خانواده بیپدر رشد میکنند. متوسط جهانی این آمار حدود ۷ درصد است. در چین ۳ و در هند ۴ درصد کودکان در خانوادههای بدون پدر هستند.
همه این آمارها اهمیت جایگاه پدر در خانواده را به ما گوشزد میکند. البته این اهمیت نباید فقط مالی در نظر گرفته شود. همانگونه که اشاره شد مشکلات روانی و اخلاقی در خانوادههای بدون پدر بسیار قابل توجه هستند. البته به دلیل تفاوت فرهنگی ایران با آمریکا، نمیشود این نتایج را به همین صراحت برای خانوادههای بیپدر در ایران نیز متصور شد.
در آمریکا حدود ۴۰ درصد کودکان توسط مادرانی که ازدواج نکردهاند به دنیا میآیند. این آمار در زنان زیر ۳۰ سال که دو سوم زایمان را دارند به بیش از ۵۰ درصد میرسد. این شرایط بسیار متفاوت است با کودکانی بهدلیل طلاق والدین یا فوت از داشتن پدر محروم شدهاند و قابل مقایسه نیست.
۲۳۳۲۳۳
کد خبر 1731654منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: خانواده پدر خانواده های تک والد خانواده های بی پدر درصد از کودکان بدون پدر درصد کودکان برابر بیشتر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۱۱۷۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بهترین و بدترین خاطره معلم کودکان کار
خبرگزاری مهر_ گروه جامعه؛ روز معلم که می شود همه ما به یاد معلمانمان می افتیم؛ خانوادهها از معلمان فرزندانشان تقدیر می کنند؛ مدیران مدارس برای معلمان خود هدایایی در نظر می گیرند و آموزش و پرورش در هر استان و شهر هم سعی دارد هر ساله به مناسبت روز معلم از معلمان نمونه خود تقدیر کند.
در این میان اما معلمانی هستند که بدون چشم داشتی، بدون آنکه از تدریس و زحماتشان کسی تقدیری داشته باشد؛ همچنان معلمی را با شوق و علاقه ادامه می دهند.
به بهانه روز زیبای معلم تلاش می کنیم در چند مصاحبه با تعدادی از این معلمان گفتوگو داشته باشیم.
یکی از این دسته از معلمان که کمتر به آنها پرداخته و از آنان تقدیر می شود معلمان مدارس کودکان کار و کودکان اتباع است؛ کودکانی که شناسنامه یا خانواده ندارند؛ کودکانی که ناچارند چند روز در هفته کار کنند و یا کودکان اتباع؛ همگی از جمله کودکانی هستند که مدارس معمولی از ثبت نام آنها سرباز می زنند.
در چنین شرایطی مراکز و یا مدارسی با مجوز از وزارت کشور یا سازمان بهزیستی اقدام به ثبت نام این کودکان می کنند تا علاوه بر سواد آموزی این کودکان، از افتادن آنان به دام آسیب های اجتماعی هم تا آنجا که می توانند جلوگیری کنند.
شقایق راد یکی از این معلمان است که ده سالی است در مدرسه کودکان کار ارفک فعالیت دارد. او مدتی تدریس و سواد آموزی به زنان سرپرست خانوار را برعهده داشت و حالا چند سالی است به صورت ویژه معلم ابتدایی کودکان است.
معلمی کودکان در مقطع ابتدایی به تنهایی خیلی سخت است؛ آیا آموزش به کودکان کار سخت تر نیست؟
معلمی شغل سختی است اما من هیچگاه معلمی را به عنوان شغل نگاه نمیکنم؛ معلمی مسیری است که باید معلمان آن را انتخاب کنند. البته مسیری بسیار سخت است که چالشهای زیادی هم دارد اما در کنار همه سختیهایش لذتهایی دارد که تا معلم نباشید نمیتوانید لذتهای معلمی را لمس و تجربه کنید.
آیا تفاوتی بین معلمی برای کودکان تحت آسیب با کودکان معمولی وجود دارد؟
بله آموزش به کودکان تحت آسیب متفاوت است؛ با توجه به شرایط زیستی که این کودکان دارند درسها متفاوت است. در بسیاری از کتب درسی از نقش خانواده، محل سکونت و تاریخ تولد گفته میشود در حالی که کودک آسیب دیده حتی ممکن است شناسنامه نداشته باشد. ممکن است خانواده خوبی نداشته باشد و یا نداند حتی کجا به دنیا آمده است. ما با توجه به شرایط این کودکان کار و یا کودکان اتباع طرح درسهای منسجمی بر طبق کتب درسی رسمی کشور طراحی کردیم؛ هیچ مطلبی حذف نشده اما روش تدریس متفاوت از سایر مدارس است تا کودک با دیدن تصاویر و مطالب کتابهای درسی به فکر چیزهایی که ندارد نیفتد. کودکان باید بدون حسرت خوردن مفاهیمی همچون خانواده و هرم غذایی را بدانند. به عنوان مثال در کتب درسی هرم غذایی آموزش داده شده است؛ متاسفانه برخی از این کودکان بسیار کمتر از کودکان معمولی پروتئین مصرف می کنند؛ تلاش میکنیم به آنان بیاموزیم که از چه مواد غذایی استفاده کنند تا جایگزین گوشت بوده و منبع پروتئین باشد.
آیا شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار متفاوت است؟
شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار هم متفاوت است؛ مدارس عادی با هماهنگی خانوادهها بر حضور و غیاب کودکان در مدرسه نظارت دارند اما ما در مدارس کودکان کار با خانواده یا بستگانی از کودک مواجهیم که اصرار می کند که کودک بتواند کارش را هم ادامه دهد. ما ناچاریم با خانواده این کودکان به نوعی یک تفاهمنامه در روز ثبت نام امضا کنیم تا کودک سه روز در هفته بتواند در کلاسهای درس حاضر شود و سه روز دیگر را کار کند. دختران سه روز و پسران سه روز دیگر هفته در مدرسه حضور دارند و روزهایی که در مدرسه نیستند به سر کار میروند.
کودکان کار دانش آموز در مدرسه ارفک معمولاً چه کارهایی میکنند؟
بیشتر این کودکان دست فروش هستند و چیزهایی را میفروشند که متاسفانه خودمان هم در خیابان این دستفروشی را مشاهده میکنیم؛ تعدادی از این کودکان در کارگاههایی کار میکنند که چندان در دید عموم نیستند؛ کارگاههای خیاطی، تولیدی کیف و کفش و کارگاه های بستهبندی از جمله مهمترین این کارگاهها هستند؛ پسرهای بزرگتر هم در تعمیرگاهها مثل تعمیرگاههای ماشین یا کارگاه های صنعتی فعالیت میکنند. برخی از دختران هم در منزل مشاغل خانگی دارند. مشاغل خانگی سود کمی دارند و برای اینکه یک خانواده بتواند امرار معاش داشته باشد لازم است همه اعضای خانواده یک شغل خانگی مثل بسته بندی را انجام دهند.
چه طور خانواده یا بستگان کودک کار را مجاب میکنید که کودکشان تحصیل را ادامه دهد؟
در روز ثبت نام ما از خانواده یا بستگان این کودکان با یک فرم تفاهم نامه قول میگیریم که سه روز در هفته کودک حتماً به مدرسه بیاید و او را به کار نفرستند. البته این موضوعی است که برای کودکان اتباع متفاوت است زیرا کودکان اتباع ممکن است در یک زمانی ناچار شوند همراه خانواده مهاجرت کنند.
آموزش به کودکان کار اتباع چه تفاوتی با کودک کار ایرانی دارد؟
خوشبختانه بین آموزش به کودکان کار ایرانی و اتباع در ارفک تفاوتی وجود ندارد؛ این دوستی و همدلی بین کودکان را خود بچه ها یاد گرفتند و این دوستی بین آنها وجود دارد دانش آموزان کوچکتر از بزرگترها یاد میگیرند که این دوستیها را حفظ کنند. تنها موضوعی که ما معلمان و مربیان آن را در نظر میگیریم این است که کودکان اتباع مهاجر هستند؛ نحوه آموزش به کودکان مهاجر بدین صورت است که دورههای آموزشی فشرده و خلاصه است. مشخص نیست که این کودکان تا چه زمانی در کنار ما در مدرسه هستند. ما در هنگام ثبت نام به کودک و بستگانش میگوییم که یک سال لازم است که کودک به مدرسه بیاید؛ اما با توجه به شرایط این مهاجرین ممکن است کودک از ایران برود برای همین ما به گونهای طرح درسها را برنامهریزی کردیم و به معلمها ارائه دادیم که این طرح درسها خلاصهای از پایههای مورد نیاز کودکان باشد. در طرح آموزشی توسعهای، دو طرح الف و ب طراحی شده، در طرح الف دو پایه اول و دوم ابتدایی و در طرح ب سه پایه سوم چهارم و پنجم ابتدایی گنجانده شده است.
طوری برنامهریزی شده است که کودک به صورت خلاصه مطالب اصلی را فرا بگیرد و ضمناً به مسائل فرهنگی هم ورود نکردیم؛ تلاش کردیم تا مسائل فرهنگی تداخلی در مسائل آموزشی ایجاد نکند.
بهترین و بدترین خاطره شما از ده سال معلمی کودکان کار چه بوده است؟
بهترین خاطره برای من توانایی خواندن و نوشتن نوجوانی است که پس از ۱۴ سال بیسوادی توانست بخواند و متنی را با گریه برایم بخواند که عنوان اش این بود: من دیگر باسواد شدم.
بدترین خاطره ما معلمان کودکان کار هم ترک تحصیل اجباری کودکان است که بسیاری از آنها مجبور میشوند درس خواندنشان را ترک کنند. گاهی به خاطر تغییر محل کارشان ناچار می شوند تحصیل را رها کنند. علی رغم اینکه ما با سرکارگر یا کارفرما یا صاحب کارگاهشان صحبت میکنیم که کودک را جا به جا نکند اما باز هم گاهی اصرار ما بی فایده است و کودک برای کار اجباری به منطقه دیگری می رود و دیگر نمیتواند برای ادامه تحصیل به این مدرسه بیاد؛ البته امیدواریم این تغییر محل کار به ترک تحصیل دائمی کودک منجر نشود.گاهی هم مهاجرت موجب می شود کودک مجبور شود درس را رها کند.
کد خبر 6092574 علی قدمی